ثواب و عقاب کلامیثواب و عقاب دنیوی و اخروی یکی از مباحث مطرح علم کلام است. فهرست مندرجات۲ - عقیده اشاعره ومعتزله درباره حسن و قبح ۳ - نظر برخی امامیه ۴ - نسبت میان ثواب و تکلیف ۵ - استدلال قاضی عبدالجبار همدانی ۶ - دائمی یا موقت بودن استحقاق ثواب و عقاب ۷ - استحقاق از لوازم ذاتی عمل ۷.۱ - مخالفت امامیه با این نظریه ۸ - زایل شدن استحقاق عقاب با دو چیز ۹ - دائمی دانستن استحقاق ثواب و عقاب از نظر معتزله ۱۰ - تخطی ناپذیر بودن وعده و وعید الهی ۱۱ - نظر امامیه بر جداشدنی بودن عقاب از استحقاق عقاب ۱۲ - موقتی بودن عذاب مرتکبین گناه کبیره ۱۳ - کافران مخلد در آتش ۱۳.۱ - مخالفت برخی متکلمین شیعه ۱۳.۲ - نظر شیخ مفید و شیخ طوسی ۱۴ - ثواب ترک کارهای بد ۱۵ - نظر برخی معتزله بر ثواب نبودن نعیم جنت ۱۶ - کافران مخاطب شریعت ۱۷ - فهرست منابع ۱۸ - پانویس ۱۹ - منبع ۱ - نظر متکلمانمتکلمان معتزلی ثواب و عقاب را نشانه اختیار انسان دانستهاند و چنین استدلال کردهاند که اگر انسان در افعال خویش مختار و صاحب اراده نباشد، مدح و ذم و ثواب و عقاب او بی معنا میشود و تکلیف کردن به او نیز بر خلاف عقل است. اما اشاعره نظریه کسب را مطرح کرده و تأکید کردهاند که ثواب و عقاب از باب «عادة الله» (بطریق العادة) است و نشانه اختیار نیست. [۱]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۵۴ـ ۱۵۵، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
متکلمان مفاهیم «ثواب و عقاب» و «مدح و ذم» را به هم پیوند زدهاند و ازاین رو بحثهای ثواب و عقاب با مبحث بنیادی تر حسن و قبح گره خورده است. شیخ مفید [۲]
محمدبن محمد مفید، النکت الاعتقادیة،ص ۳۲، قم ۱۴۱۳ ب
و عضدالدین ایجی [۳]
عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۲۴، بیروت: عالم الکتب.
از متکلمانی هستند که در تعریف حسن و قبح از مفهوم ثواب و عقاب سود بردهاند. [۴]
علی بن سعد ضویحی، آراء المعتزله الاصولیه، ج۱، ص۱۶۵، ریاض ۱۴۲۱/۲۰۰۰.
به نظر عضدالدین ایجی، [۵]
عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۲۴، بیروت: عالم الکتب.
یکی از معانی حسن و قبح ــ که نزاع معتزله و اشاعره در باب حسن و قبح عقلی نیز ناظر به همین معناست ــ عبارت است از تعلق گرفتن مدح و ذم به فعل در دنیا و ثواب و عقاب در آخرت. [۶]
محمدبن عمر فخررازی، کتاب المُحَصَّل، ج۱، ص۴۷۹، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۷]
محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تلخیص المُحَصَّل، ج۱، ص۳۳۹، چاپ عبدالله نورانی، تهران ۱۳۵۹.
۲ - عقیده اشاعره ومعتزله درباره حسن و قبحاز نظر اشاعره، فعل با قطع نظر از اراده خداوند نه شایسته مدح و ثواب است نه شایسته ذم و عقاب. اما از نظر معتزله هر فعل، در واقع و با قطع نظر از شرع، یا دارای جهت حسن است و ازاینرو شایسته مدح و ثواب، یا دارای جهت قبح است و ازاینرو شایسته ذم و عقاب. [۸]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۸۱ـ۱۸۳، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۹]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۲۰۳ـ۲۰۴، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۱۰]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۲۰۹، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
بدین ترتیب، به اعتقاد معتزله، استحقاق ثواب و عقاب برآمده از واقعیت فعل است و امری قراردادی یا تابع اراده خداوند نیست، در حالی که به اعتقاد اشاعره اساساً استحقاقی در کار نیست، چرا که حسن و قبحی فراتر از اراده خداوند وجود ندارد و بنابراین، ثواب چیزی جز تفضل الهی نیست. [۱۱]
عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
[۱۲]
محمدبن محمد غزالی، کتاب المستصفی من علم الاصول، ج۱، ص۶۳ـ۶۴، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست (بیروت).
[۱۳]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۵۱، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۱۴]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۱۵]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
بر پایه این اختلاف، به اعتقاد معتزله پاداش دادن مستحقِّ ثواب، بر خداوند عقلاً واجب است [۱۶]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۵۱، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۱۷]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۱۵ـ۴۱۶، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
اما به اعتقاد اشاعره خداوند عقلاً می تواند از اعطای ثواب سر باز زند یا از عقاب در گذرد، هرچند چنین نمیکند. [۱۸]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۹۶ـ۱۹۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۱۹]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۳ـ۳۰۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
۳ - نظر برخی امامیهبرخی از امامیه نیز بر مبنای نظریه استحقاق، ثواب را بر خداوند واجب دانسته اند. [۲۰]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۲۳۸، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
[۲۱]
ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۶۳، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
۴ - نسبت میان ثواب و تکلیفدر باره نسبت میان ثواب و تکلیف نیز اختلاف معتزله و اشاعره بنیادین است. ۵ - استدلال قاضی عبدالجبار همدانیقاضی عبدالجبار همدانی در استدلالی که برخی از متکلمان امامیه [۲۲]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، ج۱، ص۱۶۲، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲.
نیز از آن بهره بردهاند، گفته است چنانچه خداوند ما را به انجام دادن کارهای دشوار (از جمله عبادت که لازمه آن دشواری و رنج در دوری گزیدن از مشتهیات است) تکلیف کند باید در برابر آن، چنان پاداش فراوانی مقرر نماید که اعطایش بدون سبب و ابتدائاً، نامعقول باشد؛ تکلیف کردن انسان بدون در نظر گرفتن چنین پاداشی ظلم آشکار است.اما اشاعره به چنین ضرورتی قائل نیستند و ثواب را در برابر انجام دادن تکلیف، بر خداوند واجب نمیدانند، چرا که به اعتقاد آنان، تکلیف، تصرف در عبد است. ۶ - دائمی یا موقت بودن استحقاق ثواب و عقابیکی از مهم ترین پرسشهای معتزلیان این بوده که استحقاق ثواب و عقاب دائمی است یا موقت ؟ [۲۳]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۵۰، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۲۴]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۵۵، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
این پرسش خود به دو پرسش قابل انحلال است: یکی اینکه آیا استحقاق ثواب از لوازم ذاتیِ عمل نیک است و استحقاق عقاب از لوازم ذاتیِ عمل بد، و ازاینرو استحقاق ضرورتاً از نفس عمل جدایی ناپذیر است ؟ دوم اینکه حتی در صورت غیرذاتی بودن استحقاق، آیا استحقاق ثواب و عقاب موقتی است یا دائم ؟ پرسش نخست ناظر است به ضروری بودن استحقاق در برابر عمل و پرسش دوم ناظر است به دوام استحقاق در برابر آن؛ هرچند در آثار متکلمان این دو پرسش به صراحت از یکدیگر تفکیک نشده است [۲۵]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۴ـ۴۳۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۲۶]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۵۰ـ ۴۶۳، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
اما انجام این تفکیک ما را در فهم بهتر آرای آنان یاری میدهد. طبیعی است که اگر استحقاق از لوازمِ ذاتی عمل باشد، هیچ چیز نمیتواند، نه در دنیا نه در آخرت، آن را زایل کند اما اگر آن از لوازم ذاتیِ عمل نباشد، ممکن است در شرایطی زایل شود.۷ - استحقاق از لوازم ذاتی عملبه نظر میرسد متکلمان معتزلی و امامی استحقاق را از لوازم ذاتیِ عمل نمیدانند زیرا از اسباب زایل شدن استحقاق ثواب و عقاب سخن گفتهاند. به اعتقاد معتزله، چنان که قاضی عبدالجبار همدانی [۲۷]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۴، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
گفته است، دو چیز استحقاق ثواب را نابود میکند:پشیمانی از طاعت و احباط: معتزله از میان رفتن ثواب اعمال گذشته را با گناهان آینده یا گناهان بزرگ تر احباط میخوانند. [۲۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
بسیاری از معتزله و نیز خوارج گفتهاند که با یک گناه کبیره تمام طاعات پیشین حبط میشود [۲۹]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۸۳، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۳۰]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۳۱]
عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، ج۱، ص۳۸۵ـ ۳۸۶، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
[۳۲]
عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، ج۱، ص۳۸۹ـ۳۹۰، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
۷.۱ - مخالفت امامیه با این نظریهاما غالب امامیه، هم با از میان رفتن استحقاق ثواب بر اثر پشیمانی مخالفت کردهاند. هم با نظریه احباط [۳۴]
ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۶۳، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
[۳۵]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۳۱، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲.
[۳۶]
محمدبن محمد مفید،المسائل السّرویّة،ص ۹۸ـ۱۰۱ چاپ صائب عبدالحمید، قم ۱۴۱۳ الف.
[۳۷]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۳۶ـ ۴۳۸، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
امامیه معتقدند عمل نکردن به وعدهها مصداق ظلم و از ساحت خداوند به دور است و بنابراین، طاعات انسان حبط نمیشود. [۳۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
به اعتقاد آنان هیچ چیز استحقاق ثواب را زایل نمیکند اشاعره نیز با نظریه احباط مخالفت کرده اند. [۴۰]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۸۳، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
به اعتقاد آنان اگرچه خلف وعده بر خداوند محال نیست، به وعده هایش عمل میکند زیرا خلف وعده برای او نقص است. [۴۱]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۴۲]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۹، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
۸ - زایل شدن استحقاق عقاب با دو چیزبه اعتقاد معتزلیان، دو چیز استحقاق عقاب را زایل میکند، یکی توبه و دیگری تکفیر [۴۳]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۵۰ـ ۴۶۳، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
در مورد توبه، امامیه و اشاعره نیز همین اعتقاد را دارند و به تعبیر شیخ طوسی تمام گناهان، چه صغیره چه کبیره، به اجماع مسلمانان، با توبه بی اثر میشوند.البته در باره نحوه تأثیر توبه، با توجه به مبانی کلامی، تبیینهای مختلفی ارائه کردهاند به بیان دیگر، در نظر معتزله توبه کنندگان دیگر مستحق عقاب نیستند و در نظر اشاعره خداوند آنها را عقاب نمیکند. اما تکفیر ــ که در اصطلاح معتزله به معنای از میان رفتن استحقاقِ عقابِ اعمالِ گذشته به واسطه طاعتهای بعدی یا طاعتهای بیشتر است [۴۵]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۲۲، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۴۶]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
ــ با مخالفت سخت برخی امامیه [۴۷]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۳۱، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲.
[۴۸]
علی بن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ج۱، ص۳۰۲ـ۳۱۳، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱.
[۴۹]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۳ـ ۲۶۹، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۵۰]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۳، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۵۱]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، ج۱، ص۱۶۷، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲.
[۵۲]
ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۶۴، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
و اشاعره [۵۳]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۸۳، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
مواجه شده است.در آیات و روایات پیرامون عوامل زوال استحقاق ثواب و عقاب سخن به میان آمده است برخی از امور که استحقاق ثواب را زایل میکند از نگاه امام خمینی عبارتاند از: ۱- ریا: اگر ریا هنگام عمل باشد، عمل را باطل میکند و صاحب عمل، نهتنها استحقاق ثوابی پیدا نمیکند، بلکه تا مرز شرک میرود، چنانکه در روایات انسان ریاکار انسانی معرفی شده است که گرفتار شرک در عبادات است. اگر ریا پس از عمل باشد، اگرچه حرمت دارد، اما عمل را باطل نمیکند. ۲- احباط: امام خمینی جزعوفزع و عدم صبر بر مصیبت و عدم رضا به قضای الهی را موجب حبط اعمال میداند همچنین ایشان با استناد به روایتی گفتن سخن توهینآمیز همسر به شوهر را سبب حبط اعمال او شمرده است. ۳- توبه: مؤمنی که به سبب گناهی مستحق عقاب شده است، با توبه حقیقی و حفظ تمام شرایط توبه، آثار نامطلوب گناه از صفحه جانش برطرف میشود و دیگر استحقاق عقاب نخواهد داشت. امام خمینی نقص و قصور و ضعف عالم دنیا را حکمت ظرف تحقق ثواب و عقاب در آخرت میداند زیرا در آخرت نعمتها و عذابها خالص است و به همان صورت به بندگان میرسد. به خلاف دنیا که عالم تزاحم است و با هر نعمتی، نقمتی و رنجی همراه است. امام خمینی با استناد به کلام اهلبیت در ثواب قائل به تفضل و در عقاب قائل به استحقاق است. کسی که عمل صالح انجام داد، نه مستحق ثواب است و نه عقاب اما ازآنجا که خداوند وعده ثواب داده است، به وعده خود عمل میکند ولی نه به این معنا که مجبور باشد، بلکه از باب تفضل عطا میکند، البته اگر ثواب و عقاب از لوازم عمل باشد در این صورت به نحو استحقاق تکوینی خواهد بود و در این صورت دیگر تعبیر استحقاق و زوال آن معنا ندارد همان گونه که اگر کسی قائل به جعلیت ثواب و عقاب شود نیز تعبیر به استحقاق معنا ندارد انسان هرچه در این دنیا انجام میدهد به او میرسد و خود عمل را بهعنوان ثواب و یا عقاب میبیند نه اینکه ثواب با عمل مغایرت داشته باشد ازاینجهت عین تمام اعمال و عقاید و اخلاق در قیامت منعکس میشود. [۵۹]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۱۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۹ - دائمی دانستن استحقاق ثواب و عقاب از نظر معتزلهمعتزلیان، برخلاف اکثر امامیه [۶۰]
علی بن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ج۱، ص۲۸۰ـ۲۸۱، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱.
[۶۱]
علی بن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱.
[۶۲]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۵۲، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۶۳]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۲، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۶۶]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۳۵، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
[۶۷]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، ج۱، ص۱۶۲ـ۱۶۳، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲.
و اشاعره، [۶۸]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۵۵، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۶۹]
عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، ج۱، ص۳۸۳، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
استحقاق ثواب و عقاب را هم برای مسلمان و هم برای کافر دائمی میدانند. [۷۰]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۵۵، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
[۷۱]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۵۰ـ۴۶۳، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
به اعتقاد معتزله، گناهکار مادامی که توبه نکرده باشد یا گناهانش تکفیر نشده باشد، همواره مستحق عقاب است و نیکوکار نیز مادامی که پشیمان نشده باشد یا طاعتهایش حبط نشده باشد، همواره مستحق ثواب است. پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا ثواب و عقاب از استحقاق ثواب و عقاب قابل انفکاک است یا خیر؟ یعنی آیا ممکن است مستحقِ عقاب، عقاب نشود و بالعکس مستحق ثواب، از ثواب محروم بماند؟ به اعتقاد معتزله عقاب از استحقاق آن جداشدنی نیست و به بیان دیگر دائمی است و بنابراین مستحق عقاب، نه مشمول عفو است [۷۲]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
نه مشمول شفاعت.البته معتزلیان درباره اینکه چرا عفو کردنِ مستحقِ عقاب جایز نیست، اختلاف نظر دارند. به اعتقاد معتزلیانِ بغداد، عفو کردنِ مستحقِ عقاب به حکم عقل جایز نیست؛ خداوند باید گناهکاران را عقاب کند زیرا مجازات آنان از آن رو که دیگران را از گناه کردن باز میدارد، لطف است و بر خداوند واجب. [۷۳]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۷، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
اما به اعتقاد معتزله بصره، عفو او عقلاً جایز است زیرا مجازات گناهکاران حق خداوند است و او میتواند از حق خویش بگذرد، [۷۴]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۵ـ۴۳۶، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
با این حال به دلایل نقلی عفو او جایز نیست زیرا خداوند در قرآن بدکاران را از عقاب ترسانده و چون نمیتواند از وعید خویش سر باز زند، عقاب بدکاران قطعی است. [۷۵]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۸۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۷۶]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۰۳، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۷۷]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۷۸]
عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، ج۱، ص۳۸۱، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
[۷۹]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
۱۰ - تخطی ناپذیر بودن وعده و وعید الهیمبنای نظر معتزله بصره تخطی ناپذیر بودن وعده و وعید الهی است که یکی از اصول پنج گانه معتزله است و قاضی عبدالجبار همدانی [۸۰]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۷۶ـ۷۷، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
منکران آن را کافر شمرده است. شفاعت نیز ــ که مورد اجماع امت اسلامی است [۸۲]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۲، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۸۳]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۵۱، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
[۸۴]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، ج۱، ص۱۶۹، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲.
ــ نزد معتزله طلب زیادی ثواب است نه درخواست کاهش عقاب [۸۵]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۳، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
و بنابراین، شامل گناهکاران نمیشود و به مؤمنان تائب اختصاص دارد. [۸۶]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۶۳، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
بر این اساس، چنانچه مسلمانی وارد جهنم شود، مخلّد در آتش خواهد ماند. [۸۷]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۱، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
۱۱ - نظر امامیه بر جداشدنی بودن عقاب از استحقاق عقابامامیه، بر خلاف معتزله، عقاب را از استحقاق آن جداشدنی میدانند [۸۸]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، ج۱، ص۵۵، در حسن بن یوسف علامه حلّی، الباب الحادی عشر للعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵.
و ازاین رو مستحق عقاب را هم مشمول عفو و هم مشمول شفاعت میشمارند. از سوی دیگر، چون استحقاق عقاب مسلمان گناهکار را دائمی نمیدانند، عقاب او را هم دائمی ندانسته به خلودِ فاسق اعتقادی ندارند. بدین ترتیب، از نظر امامیه هم گناهان کبیره قابل عفو است [۸۹]
محمدبن محمد مفید، المسائل السّرویّة، ص۹۷،چاپ صائب عبدالحمید، قم ۱۴۱۳ الف
[۹۰]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام،ج۱، ص۲۷۳، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۹۱]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
هم گناهان صغیره [۹۲]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۹، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۹۳]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۴۲، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
[۹۴]
ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۶۴، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
چرا که عفو، نیکی کردن است و نیکی کردن خداوند به انسان نیز نیکوست [۹۶]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۵۲، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
[۹۷]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۶۹ـ۲۷۰، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
به بیان دیگر، عفو و چشم پوشی از نافرمانیهای انسان شایسته خداوند و مصداق احسان است، گذشته از اینکه عمل به وعید نیز واجب نیست. [۹۸]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
به اعتقاد اشاعره نیز عفو کسی که عقوبتش رواست، در میان عقلا پسندیده است [۹۹]
علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، ج۴، ص۳۶۴، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲.
و اما شفاعت، نزد اشاعره [۱۰۰]
محمدبن طیب باقلانی، کتاب التمهید، ج۱، ص۳۶۵، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷.
[۱۰۱]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۲، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۱۰۲]
عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، ج۱، ص۳۹۴، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲.
و امامیه [۱۰۳]
الیاقوت فی علم الکلام، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
[۱۰۴]
محمدبن محمد مفید، المسائل السّرویّة، ص ۹۷،چاپ صائب عبدالحمید، قم۱۴۱۳ الف.
[۱۰۵]
محمدبن محمد مفید، ج۱، ص۹ـ ۱۰، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲ش.
[۱۰۶]
محمدبن محمد مفید، ج۱، ص۲۹، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲ش.
[۱۰۷]
محمدبن حسن طوسی، ج۱، ص۲۷۳، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۱۰۸]
محمدبن حسن طوسی، ج۱، ص۲۷۶، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۱۱۰]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، ج۱، ص۱۶۹ـ۱۷۱، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲.
طلب مغفرت و اسقاط عقاب و ویژه کسانی است که مرتکب گناه کبیره شدهاند.۱۲ - موقتی بودن عذاب مرتکبین گناه کبیرهغالب امامیه مرتکب کبیره را مؤمن میشمارند و معتقدند مرتکبان کبایر نه چون سایر مؤمنان از آغاز به بهشت میروند و پاداش میگیرند، نه چون کافران تا ابد در دوزخ میمانند، بلکه عذاب آنان موقتی است [۱۱۱]
ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، ج۱، ص۶۵، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳.
[۱۱۲]
محمدبن محمد مفید، المسائل السّرویّة، ص ۹۷، چاپ صائب عبدالحمید، قم ۱۴۱۳ الف
[۱۱۳]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۱۴ـ ۴۱۵، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۱۱۴]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۲۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۱۱۵]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۴۳، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
[۱۱۶]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۱۰، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲.
۱۳ - کافران مخلد در آتشبه اجماع مسلمانان، کافران مخلد در آتش اند، ایمان شرط استحقاق ثواب است و ازاین رو کافران از ثواب بی بهرهاند. [۱۱۷]
حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۲۷، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷.
[۱۱۸]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۷، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
به عبارت دیگر کافران همواره مستحق عقاباند و عقاب آنها نیز دائمی است. البته به اعتقاد برخی، از جمله جاحظ و عبدالله بن حسین عنبری، خلود ویژه کافرانی است که معاند و مقصر باشند نه کافرانی که قاصرند اما برخی دیگر، همچون عضدالدین ایجی و جرجانی، این مطلب را نپذیرفتهاند. [۱۱۹]
عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، ج۱، ص۳۷۸، بیروت: عالم الکتب.
[۱۲۰]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۰۸، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۱۲۱]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۲۸، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
به گفته شیخ مفید [۱۲۲]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات ، ص ۳۲، چاپ مهدی محقق ، تهران ۱۳۷۲ ش
نوبختیان اعتقاد داشتهاند که کافران پاداش کارهای نیک خود را در دنیا میگیرند. به جز ایمان، که شرط اصلی استحقاق ثواب است، قاضی عبدالجبار همدانی سه شرط لازم برای آن ذکر کرده است: نخست اینکه فعل علاوه بر حسن، منفعت هم داشته باشد؛ دوم اینکه فاعل از منفعت آن آگاه باشد و سوم اینکه فاعل چنان باشد که بتوان گفت فعلی را از روی میل یا بر اثر شبهه انجام میدهد تا قابل ثواب یا عقاب باشد. [۱۲۳]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۱۴ـ۴۱۵، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
بدین ترتیب، اگر فعل دارای منفعت نباشد، یا فاعل همچون کودکان از منفعت فعل ناآگاه باشد یا چون خداوند در معرض میل و شبهه نباشد، مستحق ثواب نیست. اما برخی از متکلمان امامی چهار شرط دیگر را جانشین این سه کردهاند: فعل دارای حسن باشد، فاعل از حسن آن آگاه باشد، انگیزه او در عمل کردن حسن فعل باشد، فعل یا مقدّمات و لوازم آن دشوار باشد. [۱۲۴]
علی بن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، ج۱، ص۲۷۸ـ۲۷۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱.
[۱۲۵]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۵۰ـ۲۵۱، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
۱۳.۱ - مخالفت برخی متکلمین شیعهبرخی از متکلمین امامیه [۱۲۶]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات ،ص ۳۲، چاپ مهدی محقق ، تهران ۱۳۷۲ ش
[۱۲۷]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۳۶، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
موافات را شرط استحقاق ثواب دانستهاند اما برخی دیگر [۱۲۸]
محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، ج۱، ص۲۸۴، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲.
[۱۲۹]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات ،ص ۳۲، چاپ مهدی محقق ، تهران ۱۳۷۲ ش
با آن مخالفت کردهاند. موافات یا موافات الایمان در اصطلاح به معنای به پایان رساندن عمر در حال ایمان است و در مقابل ارتداد قرار دارد. در واقع، پرسش این است که ثوابهای دوره ایمانِ مرتد چه میشود؟ این پرسش از آن رو برای امامیه مطرح شده است که آنان با نظریه احباط مخالفت کردهاند و اکنون باید مشخص کنند که آیا کسی که پس از ایمان کافر شده است، ثواب دوران ایمان خود را دریافت خواهد کرد یا از آن محروم خواهد شد، و در صورت دوم تفاوت این نظر با نظریه احباط چیست ؟ به اعتقاد طرفداران نظریه موافات، بقای بر ایمان تا هنگام مرگ، گونهای شرط متأخر برای استحقاق ثواب است [۱۳۰]
مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، ج۱، ص۴۳۶، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰.
یا نشانه استحقاق ثواب یا نشانه ایمان حقیقی در دوران ایمان است.۱۳.۲ - نظر شیخ مفید و شیخ طوسیاز نظر شیخ مفید [۱۳۱]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات ،ص ۳۲، چاپ مهدی محقق ، تهران ۱۳۷۲ ش
و شیخ طوسی، ارتداد کسی که زمانی اظهار ایمان میکرده نشان دهنده حقیقی نبودن ایمان پیشین اوست. بدین ترتیب، محرومیت مرتد از ثواب نه به دلیل احباط بلکه به این دلیل است که از آغاز مستحق ثوابی نبوده است.برخی گفتهاند [۱۳۲]
محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج۲، ص۷۳، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴.
تمام امامیه اصل موافات را پذیرفتهاند و اختلاف نظر تنها بر سر این است که آیا ارتدادِ موقت نیز همچون ارتدادِ دائم موجب محرومیت از ثواب میشود یا خیر؟۱۴ - ثواب ترک کارهای بداز دیگر پرسشهای مورد توجه متکلمان این بوده است که آیا همانگونه که انجام دادن کارهای نیک پاداش دارد و انجام دادن کارهای بد کیفر، ترک کارهای بد نیز ثواب دارد و ترک کارهای نیک عقاب ؟ [۱۳۳]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۳۱، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۱۳۴]
عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، ج۱، ص۱۸۶، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه.
همچنین به اعتقاد معتزله اگر رنجهای انسان در دنیا جزای خطاهایش نباشد، عوض این رنجها بر خداوند واجب است. [۱۳۵]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۱۹۸، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۱۳۶]
ابوالفتح بن مخدوم خادم الحسینی عربشاهی، مفتاح الباب، ج۱، ص۱۶۶ـ۱۶۷، در حسن بن یوسف علامه حلّی، الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵.
نظام ثواب در دنیا را انکار کرده است اما بقیه معتزله آن را پذیرفتهاند و ولایت بر مؤمنان را از مصادیق آن شمردهاند. [۱۳۷]
علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۶۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
۱۵ - نظر برخی معتزله بر ثواب نبودن نعیم جنتهمچنین گروهی از معتزله باور داشتهاند که نعیم جنت، ثواب نیست بلکه تفضل است ولی برخی دیگر بر آن بودهاند که ثواب است. [۱۳۸]
علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۲۵۶، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
مسئله دیگر در این زمینه، عذاب قبر است. در میان مسلمانان در وجود عذاب قبر اتفاق نظر وجود دارد، اگرچه برخی از معتزلیان در این باره مناقشه کردهاند. [۱۳۹]
قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، ج۱، ص۴۹۳ـ۴۹۶، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲.
[۱۴۰]
محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ج۱، ص۲۷ـ ۲۸، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲.
[۱۴۲]
علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۱۷ـ ۳۱۸، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰.
[۱۴۳]
مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، ج۵، ص۱۱۱ـ۱۱۷، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ ۱۳۷۱.
[۱۴۴]
عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، ج۱، ص۱۶۳، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲.
برخی عذاب قبر را پیش افکندن عقاب دانسته اند. ۱۶ - کافران مخاطب شریعتاز دیگر مباحث کلامی ــ که برخی اصولیان به آن اشاره کردهاند ــ این است که آیا کافران نیز مخاطب شریعتاند و به علت ترک واجبات عقاب میشوند یا نه. [۱۴۶]
علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، قسمت ۱، ص ۷۵۷۶، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳.
[۱۴۷]
ابوالقاسم خوئی، اجودالتقریرات، ج۱، ص۲۰۸، تقریرات درس آیة الله نائینی، قم ۱۳۶۸.
این موضوعات نشان میدهد که مسئله ثواب و عقاب با مهم ترین مسائل کلامی سخت مرتبط است. این انگارههای کلامی وارد دانش اصول فقه و به تبع آن، فقه شده و بر اهمیت مفاهیم ثواب و عقاب افزوده است. ۱۷ - فهرست منابع(۵۱) محمدکاظم بن حسین آخوند خراسانی، کفایة الاصول، قم ۱۴۰۹. (۵۲) علی بن محمد آمدی، ابکار الافکار فی اصول الدین، چاپ احمد محمدمهدی، قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۲. (۵۳) ابراهیم بن نوبخت، الیاقوت فی علم الکلام، چاپ علی اکبر ضیائی، قم ۱۴۱۳. (۵۴) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدین طوسی و شرح الشرح لقطب الدین، رازی، تهران ۱۴۰۳؛ (۵۵) ابن عربی، فصوص الحکم و التعلیقات علیه بقلم ابوالعلاء عفیفی، تهران ۱۳۷۰. (۵۶) علی بن اسماعیل اشعری، کتاب مقالات الاسلامیّین و اختلاف المصلّین، چاپ هلموت ریتر، ویسبادن ۱۴۰۰/۱۹۸۰. (۵۷) محمدحسین اصفهانی، نهایة الدرایة فی شرح الکفایة، قم ۱۴۱۴ـ ۱۴۱۵. (۵۸) عبدالملک بن عبدالله امام الحرمین، الارشاد، چاپ محمد یوسف موسی و علی عبدالمنعم، قاهره ۱۴۲۲/ ۲۰۰۲. (۵۹) مرتضی بن محمدامین انصاری، فرائدالاصول، چاپ عبدالله نورانی، قم ۱۳۶۵. (۶۰) محمدبن طیب باقلانی، کتاب التمهید، چاپ ریچارد جوزف مکارتی، بیروت ۱۹۵۷. (۶۱) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت: دارالمعرفه. (۶۲) مسعودبن عمر تفتازانی، شرح المقاصد، چاپ عبدالرحمان عمیره، قاهره ۱۴۰۹/۱۹۸۹، چاپ افست قم ۱۳۷۰ـ ۱۳۷۱. (۶۳) علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، چاپ محمد بدرالدین نعسانی حلبی، مصر ۱۳۲۵/۱۹۰۷، چاپ افست قم ۱۳۷۰. (۶۴) کاظم حائری، مباحث الاصول، تقریرات درس آیة الله صدر، قم ۱۴۰۸. (۶۵) محمدحسین بن عبدالرحیم حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیة، قم ۱۴۰۴. (۶۶) محمودبن علی حمصی رازی، المنقذ من التقلید، قم ۱۴۱۲ـ۱۴۱۴. (۶۷) علی نقی حیدری، اصول الاستنباط، قم ۱۴۱۲. (۶۸) ابوالفتح بن مخدوم خادم الحسینی عربشاهی، مفتاح الباب، در حسن بن یوسف علامه حلّی، الباب الحادی عشرللعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵. (۶۹) روح الله خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، مناهج الوصول، تهران ۱۴۱۵. (۷۰) ابوالقاسم خوئی، اجودالتقریرات، تقریرات درس آیة الله نائینی، قم ۱۳۶۸. (۷۱) حبیب الله بن محمدعلی رشتی، بدائع الافکار، تهران ۱۳۱۳. (۷۲) علی روزدری، تقریرات آیة الله المجدّدالشیرازی، قم ۱۴۰۹ـ ۱۴۱۵. (۷۳) جعفر سبحانی، تهذیب الاصول، تقریرات درس امام خمینی، قم ۱۳۸۲. (۷۴) محمدباقر صدر، دروس فی علم الاصول، قم ۱۴۰۵. (۷۵) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، تهران ۱۳۳۷، چاپ افست قم. (۷۶) علی بن سعد ضویحی، آراء المعتزله الاصولیه، ریاض ۱۴۲۱/۲۰۰۰. (۷۷) محمدبن علی طباطبائی، مفاتیح الاصول، چاپ سنگی، چاپ افست قم: آل البیت. (۷۸) محمدحسین طباطبائی، حاشیة الکفایة، (قم) : بنیاد علمی و فکری استاد علامه سید محمدحسین طباطبائی. (۷۹) محمدبن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد، تهران ۱۴۰۰. (۸۰)) محمدبن حسن طوسی، العدة فی اصول الفقه، چاپ محمدرضا انصاری قمی، قم ۱۳۷۶. (۸۱)) محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام، چاپ عبدالمحسن مشکوة الدینی، تهران ۱۳۶۲. (۸۲) عبدالرحمان بن احمد عضدالدین ایجی، المواقف فی علم الکلام، بیروت: عالم الکتب. (۸۳) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، چاپ حسن حسن زاده آملی، قم ۱۴۰۷. (۸۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، مبادی الوصول، چاپ عبدالحسین محمدعلی بقال، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶. (۸۵) علی بن حسین علم الهدی، الذخیرة فی علم الکلام، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۱۱. (۸۶) علی بن حسین علم الهدی، الذریعة الی اصول الشریعة، چاپ ابوالقاسم گرجی، تهران ۱۳۶۳. (۸۷) محمدبن محمد غزالی، کتاب المستصفی من علم الاصول، بولاق ۱۳۲۲ـ۱۳۲۴، چاپ افست (بیروت). (۸۸) مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، اللوامع الالهیة فی المباحث الکلامیة، چاپ محمدعلی قاضی طباطبائی، قم ۱۳۸۰. (۸۹) مقدادبن عبدالله فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر، در حسن بن یوسف علامه حلّی، الباب الحادی عشر للعلامة الحلّی، چاپ مهدی محقق، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۶۵. (۹۰) محمدبن عمر فخررازی، کتاب المُحَصَّل، چاپ حسین اتای، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۹۱) محمدبن عمر فخررازی، لباب الاشارات و التنبیهات، چاپ احمد حجازی سقا، قاهره ۱۹۸۶. (۹۲) محمد اسحاق فیّاض، محاضرات فی اصول الفقه، تقریرات درس آیة الله خوئی، قم ۱۴۱۷. (۹۳) قاضی عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة، چاپ سمیر مصطفی رباب، بیروت ۱۴۲۲. (۹۴) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج ۱۴، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۸۵/۱۹۶۵. (۹۵) داوودبن محمود قیصری، شرح فصوص الحکم، چاپ جلال الدین آشتیانی، تهران ۱۳۷۵. (۹۶) محمدعلی کاظمی خراسانی، فوائدالاصول، تقریرات درس آیة الله نائینی، قم ۱۴۱۷. (۹۷) عبدالرزاق بن علی لاهیجی، سرمایة ایمان، چاپ صادق لاریجانی آملی، تهران ۱۳۶۲. (۹۸) محمدرضا مظفر، اصول الفقه، قم: مؤسسة مطبوعاتی اسماعیلیان. (۹۹) محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، چاپ مهدی محقق، تهران ۱۳۷۲. (۱۰۰) محمدبن محمد مفید، المسائل السّرویّة، چاپ صائب عبدالحمید، قم ۱۴۱۳. (۱۰۱) محمدبن محمد مفید، النکت الاعتقادیة، قم ۱۴۱۳. (۱۰۲) حسینعلی منتظری، نهایة الاصول، تقریرات درس آیة الله بروجردی، قم ۱۴۱۵. (۱۰۳) ابوالقاسم بن محمدحسن میرزای قمی، قوانین الاصول، چاپ سنگی تهران ۱۳۰۸ـ۱۳۰۹، چاپ افست ۱۳۷۸. (۱۰۴) محمدبن محمد نصیرالدین طوسی، تلخیص المُحَصَّل، چاپ عبدالله نورانی، تهران ۱۳۵۹. (۱۰۵) محمود هاشمی شاهرودی، بحوث فی علم الاصول، تقریرات درس آیة الله صدر، قم ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۱۰۶) رضابن محمدهادی همدانی، فوائدالرضویة علی الفرائد المرتضویة، (تهران ۱۳۷۷). ۱۸ - پانویس
۱۹ - منبع• دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «ثواب و عقاب»، شماره۴۲۸۳. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. |